در استانه یکسالگی
عزیز دلم امروز اولین روز از داوزدهمین ماه زندگی شماست
29 روز دیگه یکساله میشی گلم
کلی بزرگتر و فهمیده تر شدی چی بگم از کارهای جدیدت تو این ماه
یکی اینکه حلقه های رنگیت رو میندازه تو استوانه و مامانی کلی ذوق میکنه دوستای مامان هم که نینی های همسن تو دارن میگن که این کارو داری زود انجام میدی و این نشونه هوش زیاد توئه خوشگل من
دیگه بگم که میری کنترل رو برمیداری و میگیری سمت تلویزیون که مثلا شبکه عوض کنی و ما کلی کیف میکنیم
تا گوشی تلفن رو جایی میبینی میری سراغش و دینگ دینگ دکمه هاشو میزنی که صدا بده چند بارم زنگ زدی به این و اون
عاشق بازی کردنی و هی از من و بابایی میخوای که باهات بازی کنیم و خسته هم نمیشی ولی من کمتر وقت میکنم باهات بازی کنم اما بابا جون تا از سر کار میاد باید باهات بازی کنه و اگرنه قشقرق به پا میشه
اقاجون دیشب به مناسبت ورود به دوازده ماهگی برات تلفن خریده خیلی خیلی دوست داره اخه تو نوه اولشی
به امید خدا میخوایم هفته بعد بریم مشهد این دومین باره که تو میری پابوسی امام رضا پس بدون که خیلی دوست دارن که تو یکسال دوبار قسمتت شده عزیزم از اونجا هم میریم تهران برات از عکاسی سها وقت گرفتم تا عکس یکسالگیت رو اونجا بندازیم
دوست دارم و عاشقانه منتظرم تا بزرگتر شدنت رو ببینم