رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

رادین گل پسر مامان و بابا

ادامه سفر نامه

1390/10/1 20:26
نویسنده : مامان نرگس
1,789 بازدید
اشتراک گذاری

در سفر دبی چه گذشت؟

قسمت دوم :

رفتیم و بالاخره پامون رسید به شهر بی اب و علف دبی به هتل رسیدیم و وقتی کارت اتاق رو بهمون دادن متوجه شدیم که دقیقا تو همون اتاقی هستیم که پارسال توش اقامت داشتیم مثل اینکه سند خورده بود به ناممون جالبه که بعضی از خدمه و مسئولان هم ما رو یادشون بود ما پنج روز کامل دبی بودیم خیلی خوش گذشت و قسمت جالبترش این بود که توی این سفر تو قسمتهایی واسه خرید میرفتیم که تا اون موقع نرفته بودیم یعنی لباس و وسایل کودک که چقدر هیجان انگیز و جالب بود طوری که وقتی توی اون قسمتها بودم اصلا نمیدونستم که باید چی بخرم و چیکار کنم فقط مات و مبهوت وسایلهارو نگاه میکردم بالاخره تونستم خودمو جمع و جور کنم و دست به کار بشم واسه خرید. برات کلی لباسهای خوشگل و مامانی خریدیم لباسهای زمستونی،تابستونی، واسه عیدت که ایشاالله سه ماهه میشه هم لباس و کفش گرفتیم بماند که تک تک خرید هایی که میکردیم کلی هم میخندیدیم و تو رو توی اون لباسها تجسم میکردیم . سه روز از سفرمون میگذشت ولی ما هنوز کالسکه و کریر برات نخریده بودیم یعنی چیزی که میخواستیم رو پیدا نکرده بودیم تا بالاخره رفتیم فروشگاه بی بی شاپ ریف مال و اونجا کمی به چیزی که میخواستیم رسیدیم البته بازم مشکل دیگه ای بود و اون هم رنگ وسایل بودن ما کالسکه ای میخواستیم که راحت جمع بشه و خیلی هم جا نگیره چون فقط واسه سفر میخواستیمش که کالسکه های کویینی رو از هر جهت خوب دیدیم ولی رنگش ابی نفتی بود و ست کریر نداشت و باید کریر مکسی کوزی میگرفتیم که روی کویینی سوار میشداونم رنگش قرمز بود !!!!!!!

مسئول فروش بهمون گفت که باید بریم بی بی شاپ دبی مال و هماهنگ کرد که اونجا برامون ست قرمز رو نگه دارن . بعداز ظهر رفتیم اونجا و جالب بود که مسئولان فروشگاه منتظرمون بودن و اسم بابایی رو روی کالسکه زده بودن ولی اونی نبود که ما میخواستیم یه کم بد جمع میشد خلاصه اینکه مدل دیگه اش رو انتخاب کردیم اخرش شد کالسکه کرم و کریر قرمز ، خوبی این مارک اینه که کریر روی چرخهای کالسکه سوار میشه و موقع نصب باید نشیمنگاه کالسکه کامل جدا بشه که باعث میشه جمع وجور تر باشه و کالسکه هی کثیف نمیشه تخت و پارکت رو هم از همون جا خریدیم رنگ کرم . وسایلت هنوز خونه مادر جونه تا ما اتاقت رو اماده کنیم و وسایلت رو بیارن وقتی اومد عکس همه چیز رو برات میزارم

حالا برات بگم از اوردن وسایل که برای اولین بار بارمون از 60 کیلو بیشتر بود و حدودا 73 کیلو بار داشتیم که موقع اومودن تخت و پارکت رو دادیم تو بارهای یه عموی مهربون

اینم یادم رفت که بگم موقع رفتن بابا جون مهربون شما برات از مهماندار یک اسباب بازی گرفت بابایی گفت ما بچه مون تو راهه و اون بنده خدا هم یه هواپیما بهمون داد

 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ثمين
29 مهر 90 17:45
سلام گلم! ايشاله كه خوبي و خوش! من توي وبلاگم ايده براي سيسموني و جشن تولد و تزيين غذاي كودك دارم اگه يه سر بزنيد خوشحال ميشم. راستي! اگه دوس داريد عكس ني ني خوشكلتونو رو ديوار دنياي نفيس به يادگار نصب كنيد يه سر به اينجا بزنيد: http://2nyaienafis.niniweblog.com/pagegoodnini.php