کلمات جدید در اغاز 23 ماهگی
انانا ---- انا جون (مامان بابایی)
مان نا ----- مانا که به مادرجون میگی (مامان من)
اما ------ عمه
وای نمیدونم چرا الان که دارم مینویسم همه کلمه هات یادم رفته
وای پسری از دست حرف زدن های تو ما اسایش نداریم یه بند حرف میزنی حتی وقتی بیرونم میریم و تو ماشین نشستی هم یه ریز حرف میزنی و سوال میکنی خدا نکنه کامیون و چرثقیل و این ماشین بزرگا رو ببینی دیگه بیچاره ایم مکالمه من و تو در مواقع دیدن این ماشینا........
رادین : این چیه؟
مامی : کامیون
رادین : اگا (اقا)
مامی: اره مال اقاست
رادین : ددر
مام: اره ددر میره
رادین: دیززز(اتوبوس)
مامی: اره دیز میبینه
رادین:سیر(شیر)
مامی :اره شیر میخره
رادین : بوگوم بگوم(نوشیدنی از هر نوعی)
مامی:اره بوگوم بگوم میخره
یعنی هر چی تو میگی من باید تایید کنم در غیر این صورت اینقدر میگی تا من بشنوم و تاییدش کنم تا این مکالمه تموم بشه یه ماشین گنده ی دیگه میبینی و دوباره مکالمه بالا انجام میشه اون وسطم خدا نکنه نمونه ماشین بابایی رو ببینی که کلی واسه اونم ذوق میکنی خدا رو شکر مشابه ماشین بابا کمه
از دیشب ماشین عمه سمیه اینا رو هم تشخیص میدی و هر جا مشابه اش رو میبینی سریع میگی عمه عمه ماشین اوناهم نمونه کمیابه من نمیدونم تو از کجا تشخیص میدی پسر عشق ماشین من